صفحه اصلی > پیام های بازنشستگان - جزئيات اخبار

دل نوشته

 
بازنشستگان گرامی
شما می توانید در قسمت زیر (ارسال نظر) دل نوشته ها و یا مطالب خواندنی مورد نظرتان را ارسال فرمایید .
 
متون ارسالی شما پس از تأیید مدیر سایت در ذیل همین صفحه قابل مشاهده خواهد بود.
 
لطفاً هنگام وارد کردن کد تصویری، به حروف کوچک و بزرگ توجه و رعایت فرمایید.
 
 
    گروه خبري   :   دل نوشته
تاریخ    :   1392/04/01
تعداد دفعات مشاهده    :   10239 بار
ساعت    :   23:48:36
نظرات کاربران
hadi ghalamnevis 1398/07/24   21:54:57
  سرکار خانم موسیوند
با سلام، با افتخار از خاطرات به جا مانده از مرحوم مغفور موسیوند استقبال می شود. لطفاٌ برای راهنمایی با دفتر کانون تماس بگیرید.


نیره موسیوند 1397/07/26   22:49:54
  سلام در پی ارسال خاطرات می خواستم بپرسم آیا می شود از خاطرات پدرم که از کارمندان بنیاد شهید بودند و رحلت کردند بفرستم این خاطرات از زبان خودشان واز دستنوشته های ایشان می باشد
با تشکر موسیوند


پزشکپور 1393/08/21   16:17:11
  •٠· برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند
یوسف لبخندی زد.
یهودا پرسید : چرا میخندی ؟ اینجا که جای خنده نیست !
یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه برادران نیرومندی دارم !
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که ؛
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد " ...
♥•٠·
آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست ؟


حبیب الله یوسفی - اصفهان 1393/06/04   08:43:08
  برای رفع مشکلات از قرآن کمک بگیرید! (پای درس حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام)

«درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختی‌ها از قرآن یاری بطلبید که در قرآن درمان بزرگترین بیماری‌ها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است، پس به وسیله قرآن خواسته‌های خود را از خدا بخواهید، و با دوستی قرآن به خدا روی آورید، و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید، زیرا وسیله‌ای برای تقرب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد.»
نهج‌البلاغه- خطبه 176


حبیب الله یوسفی - اصفهان 1393/05/04   18:44:21
  عید فطر
صدای پای عید می آید و دل مومن برسر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است، از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون ؟ عیدفطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست وشوی جان درنهر پاک رمضان است.

عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست ، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که ازخاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند وآدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد . فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست ، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است . بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را درروح خوداحساس نکنیم، عید فطرعید ما نیست . از اینروست که در دعای قنوت نماز عیدفطر می خوانیم :

اسئلک بحق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و اله ذخراً و مزیداً
عید سعید فطر بر عموم مسلمین مبارک باد


حبیب الله یوسفی - اصفهان 1393/04/29   19:52:29
  ساعت ده شب برای یه برنامه کاری با دوستان به مزار شهدا رفتیم تا بقول خودمون جلسه ی فرهنگی داشته باشیم.
وقتی وارد گلزار شهدا شدم با صحنه ی مواجه شدم که شرمنده شدم.که چقدر از قافله اخلاص به دورم!!!
شش، هفت تا جوون بین سنین 18 تا 22 سال که اگر توی روز روشن در شهر اونا رو ببینم نه تنها اونا رو به حساب نمیاریم !!! حتی بعنوان فعال فرهنگی(بقول خودم) اونا را چپ چپ هم نگاه میکنیم که چی!!!!! از شهدا و مذهب به دورند!!!!! و هرچه هست من و امثال من هستیم که برای شهدا داریم کار میکنیم.
ولی امشب این معادله فکریم بهم خورد...
جوونای که در گلزار شهدا بودن (با توجه به دوری از شهر) کل مزار شهدا رو شسته بودن و تک تک مزار شریف شهدا رو غبار روبی میکردن... در اوج اخلاص و گمنامی.
وقتی ازشون راجع به اینکار سئوال کردم..خیلی مخلصانه گفتند: الان چندین مدته که شب های چهارشنبه اینکار رو میکنیم و مزار شهدا رو برای غروب پنج شنبه که خانواده های معزز شهدا و علاقمندان می آین آماده میکنیم.
چقدر شرمنده اخلاص و گمنامی این جوونای شهرم شدم.
منی که مدعی خادم الشهدا هستم ...فقط اسم خادم بودن رو یدک میکشم.
چقدر احساس کوچکی و شرمندگی کردم پیش جوانان کم سن و سال و گمنام که روح بلند داشتند...
آنانکه گمنامند زهرایی تبارند...


حبیب الله یوسفی - اصفهان 1393/04/28   10:58:02
  روضه جانسوز اميرالمومنين(ع) از زبان رهبر انقلاب:

در فاصله ى اين دو روز يا دو شب - از سحر نوزدهم كه اميرالمؤمنين به دست آن ملعون ضربت خوردند تا شب بيست و يكم - چند تا حادثه ى درس آموز اتفاق افتاد:

يكى در همان لحظه ى اول بود. وقتى ضربت را اين دشمنِ خدا بر اميرالمؤمنين وارد كرد، در روايت دارد كه حضرت هيچ آه و ناله اى نكردند؛ اظهار دردى نكردند. تنها چيزى كه حضرت فرمودند، اين بود: «بسم اللَّه و باللَّه و فى سبيل اللَّه، فزت و ربّ الكعبة»؛(12) به خداى كعبه سوگند كه من رستگار شدم.

بعد هم امام حسن مجتبى(عليه السّلام) آمد سر آن بزرگوار را در دامان گرفت. روايت دارد كه خون از سر مباركش مي‌ريخت و محاسن مباركش خونين شده بود.
امام حسن همانطور نگاه مي‌كرد به صورت پدر، گريه چشمان امام حسن را پر اشك كرد؛ اشك از چشم امام حسن يك قطره اى افتاد روى صورت اميرالمؤمنين.
حضرت چشم را باز كردند، گفتند: حسنم! گريه مي‌كنى؟ گريه نكن؛ من در اين لحظه در حضور جماعتى هستم كه اينها به من سلام مي‌كنند؛ كسانى در اينجا هستند - در همان لحظه ى اول؛ اينى كه نقل شده است از حضرت - فرمود: پيغمبر اينجاست، فاطمه ى زهرا اينجاست.

بعد حضرت را برداشتند - بعد از اينكه امام حسن(عليه السّلام) نماز را در مسجد خواندند، حضرت هم نشسته نماز خواندند.
راوى مي‌گويد كه حضرت گاهى متمايل مي‌شد به يك طرفى كه بيفتد، گاهى خودش را نگه مي‌داشت - و بالاخره به طرف منزل حركت دادند و بردند.
اصحاب شنيدند آن صدائى را كه: «تهدّمت واللَّه اركان الهدى ... قتل علىّ المرتضى».(13) اين صدا را همه ى اهل كوفه شنيدند، ريختند طرف مسجد؛ غوغائى به پا شد.

راوى مي‌گويد: مثل روز وفات پيغمبر در كوفه، ضجه و گريه بلند شد؛ آن شهر بزرگ كوفه يكپارچه مصيبت و حزن و اندوه بود.
حضرت را مى آوردند؛ امام حسين(عليه السّلام) آمد نزديك. در اين روايت دارد كه اينقدر حضرت در همين مدت كوتاه گريه كرده بودند كه پلكهاى حضرت مجروح شده بود. اميرالمؤمنين چشمش افتاد به امام حسين، گفت: حسين من گريه نكن، صبر داشته باشيد، صبر كنيد؛ اينها چيزى نيست، اين حوادث مي‌گذرد. امام حسين را هم تسلا داد.

حضرت را آوردند داخل منزل، بردند در مصلاى حضرت؛ آنجائى كه حضرت در خانه در آنجا نماز مي‌خواندند. فرمود: من را آنجا ببريد. آنجا براى حضرت بسترى گستردند. حضرت را آنجا گذاشتند.
اينجا دختران اميرالمؤمنين آمدند؛ زينب و ام كلثوم آمدند، نشستند پهلوى حضرت، بنا كردند اشك ريختن.
اميرالمؤمنين آنجائى كه امام حسن گريه كرد، امام حسن را نصيحت كردند و تسلا دادند؛ آنجائى كه امام حسين گريه مي‌كرد، حضرت تسلا دادند، گفتند صبر كن؛ اما اينجا اشك دخترها را تحمل نكردند؛ مي‌گويد: حضرت هم شروع كرد به هاى هاى گريه كردن.

يا اميرالمؤمنين! گريه ى زينبت را اينجا نتوانستى تحمل كنى، اگر در روز عاشورا مي‌ديدى چگونه زينبت اشك مي‌ريزد و نوحه ‌سرائى مي‌كند، چه مي‌كردى؟
ابوحمزه ى ثمالى نقل مي‌كند از حبيب بن عمرو كه مي‌گويد: در آن ساعات آخر، در همان شب بيست و يكم، رفتم ديدن اميرالمؤمنين، ديدم يكى از دختران آن حضرت هم در آنجاست؛ آن دختر اشك مي‌ريخت، من هم گريه ام گرفت، بنا كردم گريه كردن؛ مردم هم بيرون اتاق بودند، صداى گريه ى اين دختر را كه شنيدند، آنها هم بنا كردند گريه كردن.

اميرالمؤمنين چشم باز كرد، گفت: اگر آنچه را كه من مى بينم، شما هم مي‌ديديد، شما هم گريه نمي‌كرديد.
عرض كردم يا اميرالمؤمنين مگر شما چه مى بينيد؟ گفت: من ملائكه ى خدا را مى بينم، فرشتگان آسمانها را مى بينم، همه ى انبياء و مرسلين را مى ب


حبیب الله یوسفی 1393/04/28   11:00:39
  گو این حقیقت به اهل مجاز

نماز است از من نه من از نماز

به خون گو به مسجد رخم تر کنند

نماز مرا بلکه باور کنند

به حمدی که من از دولب رانده ام

به حمد همه فاتحه خوانده ام

الا کوفه کو یوسف مصطفی

چه کردی علی را تو ای بی وفا


حبیب الله یوسفی - اصفهان 1393/04/26   12:40:31
  این روزها و شب‌ها که با شهادت مولای بزرگوارمان حضرت امیرالمومنین علی‌ علیه‌السلام همزمان است، این ستون را به سروده‌ای از آقای سیدحمیدرضا برقعی اختصاص می‌دهیم.


وقت پرواز آسمان شده بود گوئیا آخر جهان شده بود

کعبه می‌رفت در دل محراب لحظه گریه اذان شده بود

کوفه لبریز از مصیبت بود باد در کوچه نوحه‌خوان شده بود

شور افتاد در دل زینب(س) پی بابا دلش روان شده بود

در و دیوار التماسش کرد در و دیوار مهربان شده بود

شوق دیدار حضرت زهرا در نگاه علی عیان شده بود

خار در چشم و تیغ بین زخم، مهمان استخوان شده بود

سایه‌ای شوم پشت هر دیوار گلو شدر کمین علی نهان شده بود

ناگهان آسمان ترک برداشت فرق خورشید خون‌فشان شده بود

در نجف سینه بیقرار از عشق گفت «لایمکن الفرار» از عشق


حبیب الله یوسفی 1393/04/14   11:29:07
  نظر آيت الله بهجت(رحمه الله) درباره روزه ماه رمضان

اگر انسان گرسنه باشد، نان خالى هم براى او لذيذ است، لذّت طعام را صائمين مى دانند.در حديث قدسى آمده است:« أَلصَّوْمُ لى وَ أَنَا أَجْزى بِهِ.»
روزه براى من است، و من خود پاداش آن را مى دهم.(1)
يعنى خداوند متعال ثواب آن را بدون واسطه مى دهد، علاوه بر ثواب هايى كه در كتاب و سنّت ذكر شده است:
«فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ» پس هيچ كس نمى داند كه چه چشم روشنى هايى براى آنان مخفى شده است.(2) يعنى قابل وصف و توصيف نيست.
در روايت است كه:
« لِلصّائِمِ فَرْحَتانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقاءِ رَبِّهِ.»
روزه دار دو خوشحالى دارد: «يكى هنگام افطار، و ديگرى هنگام ديدار پروردگار.»(3) البتّه اين در صورتى است كه در فطور و سحرى، نخوردن در روز را تدارك نكند.
دوازده روز از رمضان گذشته بود، روزه دارى در مسجد كوفه مى گفت: تا به حال گرسنه نشده ام، صوم هم براى او جوع آور نيست! با اينكه بعضى طالب چلومرغ و غذاهاى لذيذند.
درباره ى مقدار خوردن در روايات آمده است: «وقتى كه گرسنه شدى، بخور.»(4) اگر انسان گرسنه باشد، نان خالى هم براى او لذيذ است، لذّت طعام را صائمين مى دانند.
همچنين درباره استهلال در ماه مبارک رمضان در روايت آمده است كه وقتى سيّد الشّهدا ـ عليه‏السّلام ـ را شهيد نمودند، خداوند متعال به مَلَكى دستور داد كه ندا در دهد:
«أَيَّتُهَا الْأُمَّةُ الظّالِمَةُ الْقاتِلَةُ عِتْرَةَ نَبِيِّها،لا وَفَّقَكُمُ اللّه‏ُ تَعالى لِفِطْرٍ وَ لا أَضْحى.»(5)
اى امّت ستمكارى كه نواده پيامبرتان را كشتيد، هرگز خداوند متعال شما را به عيد فطر و قربان موفّق نگرداند!
گويا اين دعا بايد مصداق داشته باشد، لذا اگر چه در رؤيت هلال ماه مبارك رمضان راه احتياط براى شيعه وجود دارد كه تا ثابت نشده روزه مى ‏گيرند، ولى با احتياط، فطر و اضحى درست نمى‏ شود.
در واقع اين روايت مى‏ خواهد بگويد كه امام ـ عليه‏ السّلام ـ را نخواستيد، فطر و اَضْحى را مى‏ خواهيد چه كار؟! ناقه ‏اى(6) براى شما فرستاديم، خودتان نخواستيد و پى كرديد!

منابع:
1.من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 75؛ تهذيب، ج 4، ص 152؛ وسائل الشيعة، ج 10، ص 400؛ بحار الانوار، ج 93، ص 255، 6 و 258.25
2.سوره ى سجده، آيه ى 17.
3.كافى، ج 4، ص 65؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشيعة، ج 10، ص 397؛ بحار الانوار، ج 93، ص 380.
4.مستدرك الوسائل، ج 1، ص 284؛ ج 16، ص 466؛ بحار الانوار، ج 56، ص 260؛ فقه الرضا، ص 340: « إِذا جُعْتَ فَكُلْ.»
5. من لا يحضر الفقيه، ج 2، ص 89؛ بحار الانوار، ج 45، ص 218؛ علل الشرائع، ج 2، ص 389.
6. اشاره به جريان ناقه‏ ى حضرت صالح ـ عليه ‏السّلام


حبیب الله یوسفی - اصفهان 1393/04/07   11:28:56
  سلام
الحمدلله ، یکبار دیگه ماه رمضان رو زیارت کردیم ، من به این مناسبت فرخنده پیام سال قبل رو تکرار می کنم ، ان شاء الله خدا توفیق عنایت بفرماید این پیام رو سالهای سال برای هم تکرار کنیم .........
ﺳﻼ‌ﻡ ، ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﯽ ﻣﯿﺎﯾﺪ ﺑﻠﻪ ﺻﺪﺍﯼ پای ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺭﺏ ﺷﻬﺮ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﻟﺬﯼ ﺍﻧﺰﻟﺖ ﻓﯿﻪ ﺍﻟﻘﺮﺍﻥ .
ﺳﻼ‌ﻡ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯﺕ ﺩﻭﺭﻡ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻢ ﻫﯿﭽﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺕ ﯾﺎﺩ ﻧﮑﺮﺩﻡ.
ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ
ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﻬﺎﯼ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻓﻊ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ آﻭﺭﺩﻡ . ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺳﺤﺮ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻧﺴﯿﻢ ﺳﺤﺮﯼ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺳﺤﺮﯼ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺤﺮ ﺧﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ،
ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯼ ﺟﻤﺎﻋﺖ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻣﻔﺎﺗﯿﺢ ﻭ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮕﺖ، ﺳﻼ‌م ﺍﯼ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ، ﺍﯼ ﺍﺑﻮﺣﻤﺰﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺭﺑﻨﺎﯼ ﮔﻮﺵ ﻧﻮﺍﺯ ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﻭ...ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺍﺷﮑﻬﺎﯼ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﻗﺪﺭ ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺗﻮﺑﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﺎﺕ .......
ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻟﯿﻠﻪ ﺍﻟﻘﺪﺭ ﺧﯿﺮ ﻣﻦ ﺍﻟﻒ ﺷﻬﺮ ، ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻣﻼ‌ﺋﮑﻪ .
ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﺳﺮﮔﺮﻓﺘﻪ .ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﯼ
ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺍﺷﮑﻬﺎﯼ ﺭﯾﺰﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺳﺤﺮ ﻫﺎ ﻭ ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺭﻣﻀﺎﻥ...


محمدحسن رضایتی-استان ایلام 1393/02/14   22:52:34
  خدایا بابت هر شبی که بی شکر
سر بر بالین گذاشتم

بابت هر صبحی که بی سلام تو آغاز کردم

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم

بابت هر گره که به دست تو باز شد

و من به شانس نسبتش دادم

بابت هر گره که به دستم کور شد

و مقصر تو را دانستم

بابت هر دلی که شکستم

مرا ببخش...


محمدحسن رضایتی-استان ایلام 1393/02/14   22:54:41
  تاریخ تولدت مهم نیست
تاریخ تبلورت مهمه

اهل کجا بودنت مهم نیست

اهل و بجا بودنت مهمه

منطقه زندگیت مهم نیست

منطق زندگیت مهمه

و درود بر رفقایی که دعا دارند

ادعا ندارند

نیاش دارند

نمایش ندارند

حیا دارند

ریا ندارند

رسم دارند

اسم ندارند


محمدحسن رضایتی 1393/02/13   22:41:07
  ؤدردمندیم ای خدا درمان نما



درد بی درمان مان درمان نما



هر که آرد دست حاجت نزد تو



بار الهی درد او را درمان نما



التماس دعا


محمدحسن رضایتی 1393/02/13   22:43:37
  به انسان بودنت شک کن اگر مستضعفی دیدی

ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی

به انسان بودنت شک کن اگر چادر به سر داری

ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی

به انسان بودنت شک کن اگر قاری قرآنی

ولی در درک آیاتش دچار شک و تردیدی

به انسان بودنت شک کن اگر گفتی خدا ترسی

ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی

به انسان بودنت شک کن اگر هر ساله در حجی

ولی از حال همنوعت سوالی هم نپرسیدی

به انسان بودنت شک کن اگر مرگ مرا دیدی

ولی قدر سری سوزن ز جای خود نجنبیدی


حبیب الله یوسفی 1393/01/16   08:54:52
  كاري كه گناه آن ازويران ساختن كعبه بيشتراست

اگر خانه كعبه محاذي بيت‌المعمور است و آن هم مقابل عرش الهي است؛ قلب مومن نه محاذي با عرش كه خود عرش الهي است «قلب المومن عرش الرحمن» و به همين منظور تاكيد شده است كه از هر كاري كه كوچكترين آسيبي به قلب مومن وارد آورد بايد پرهيز كرد.

در جوامع روايي آمده است كه ويران ساختن كعبه از اعظم گناهان كبيره است اما اگر كسي قلب مومن را بشكند و او را بيازارد مانند آنست كه دويست هزار مرتبه خانه كعبه را ويران كرده باشد.
اگر خانه كعبه محاذي بيت‌المعمور است و آن هم مقابل عرش الهي است؛ قلب مومن نه محاذي با عرش كه خود عرش الهي است «قلب المومن عرش الرحمن» و به همين منظور تاكيد شده است كه از هر كاري كه كوچكترين آسيبي به قلب مومن وارد آورد بايد پرهيز كرد، حتي اگر سلام كردن به شخص بدهكار او را به ياد بدهي خويش مي‌آورد چنين سلامي نه تنها مستحب نيست، مباح هم نيست بلكه مكروه است. (كافي، كتاب حج باب من راي عزيمه في الحج)
سماعه بن مهران از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سوال كرد كه مردي به من بدهكار بود و مدتي غیب شد بعدا وي را در حال طواف كعبه ديدم آيا مال خود را از او بخواهم؟ امام فرمودند: نه، بر او سلام نكن و او را نترسان تا از حرم بيرون آيد.
خواجه عبدالله انصاري گويد: بدان كه خداي تعالي در ظاهر كعبه‌اي بنا كرده كه از سنگ و گل است و در باطن، كعبه‌اي ساخته از جان و دل است. آن كعبه، ساخته ابراهيم خليل است و اين كعبه، بنا كرده رب جليل است.
آن كعبه منظور نظر مومنان است و اين كعبه، نظرگاه خداوند رحمان است. آن كعبه حجاز و اين كعبه راز است.
آن كعبه اصناف خلايق است و اين كعبه، عطاي حضرت خالق. آنجا چاه زمزم است و اينجا آه دمادَم.
حضرت محمد مصطفي صلوات الله علیه آن كعبه را از اصنام پاك كرد، تو اين كعبه را از بتان هوي و هوس پاك گردان!


پزشکپور 1392/12/28   10:09:21
  یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد


رحیم فرقانی 1392/12/01   16:36:09
  اگر مشتاق دیداری/ فقط یک شاخه گل کافیست/ که یک مرد غمینی را بخندانی/
فقط یک شاخه گل کافیست


کشمیری 1392/11/11   18:44:50
  می کنم آغاز با نام خداوند جهان/ با درود و صلوات بر خاتم پیغمبران
وان سپس بر اهل بیت عصمت و آل گرانقدر نبی/ سیّما منجی عالم حضرت صاحب زمان
با درود و با سلام بر روح پاک هر شهید/ آن سبکبالان ره برده به سوی آسمان
همچو خدمت به نبی اکرم است خدمت نمودن به شهید/ این کلامیست ز امام راحل آن پیرجماران
گفت بنیادشهید افضل بوَد از هر نهاد/ پس تو ای خادم در آن خدمت نمودن قدردان
مرحبا بر خادمانی که در این محفل بوَند/ که نمودید خدماتی نیک بر اهل بیت شهیدان
یاد دارم وقت ورودتان را به این نهاد/ جمله موهاتان سیه بود و چهره هایتان جوان
گرچه گردید مو سپید و رفت ایام جوانی/ اما نیک توشه ای کرده اید ذخیره از آن
چو که بودید بر یتیمان شهیدان دلسوز/ بر اهل بیت شهیدان و بر همۀ ایثارگران
بر امور آن عزیزان و ولی نعمتان/ بود نظرهاتان به طور عمده معطوف آنچنان
که شاید آنگونه که کافی و لازم می بود/ ننمودید التفات بر خانوادۀ خودتان
با عشق به شهیدان صبر و تحمل کردید/ بسی از شما بودید همرزم شهیدان
قصد قربت به خدا داشتید و نمودید همت/ که رضایش را بدست آرید از خدمتتان
ز خدا خواهم عنایتی کند و گوشۀ چشمی/ بر شما افکند و نماید آنرا جبران
جمعی از شما بودید خادم شهدا آنگه / که جنگ تحمیلی دشمن بود در جریان
آن زمان که پیکر پاک شهیدان خدایی/ ز میان جبهه ها حمل می شد به اوطانشان
در مراسم هر شهید شما حاضر بودید/ در تمام آنها بودید شما از پیشتازان
خدمت در معراج شهیدان بود افتخارتان/ بودید دوشادوش و همدل با آل آن رادمردان
می شتافتید به هر جا و مکان /تا که دیدار و عرض ارادتی کنید به جانبازان
می شتافتید زمانی که فرا می رسید اعیاد/ به دیدار این بزرگ خاندانِ مُلک ایران
آری مقتدایتان بود علی (ع) در این خدمات/ در قیامت محشور شوید با امیرمؤمنان
همه را خدا بداند چو علیم است و خبیر/ پس مگویم دگر از آن، چو نیست بر او پنهان
گرچه خدمت ها نمودید بر خاندان شهدا و ایثارگران/ باز حق دارند بر ما ، بل بر همۀ مستضعفان
هر یکی مخزنی از تجربیاتید مفید / دفتر خاطره های خدمات بسیار گران
گرچه پرونده تکریم شما/ در پیشگاه نبی و آل اوست در دو جهان
لیک حال که زین نهاد رفته اید/ می طلبم از بزرگانِ نهاد و همه دولتمردان
که اگر بیش و کمی خدمتی کردیم و برفتیم / خادمان پیشکسوت را مسپارید به باد نسیان
و در آخر ز خدا خواهد این "منتظر" یار/ که دهد ما را لیاقت سربازی مهدی جان

کشمیری – بازنشسته دفتر مرکزی بنیاد
سروده شده بمناسبت مراسم تکریم بازنشستگان فتر مرکزی بنیادشهیدوامورایثارگران
بهمن ماه1392


محمدصلاح بهرامی وحسن محمدپورازشهرستان پاوه 1392/10/07   13:49:42
  باسلام،واحترام حضورجناب آقای قلم نویس.سروران گرامی خواهشمنداست نگذاریدازاین بیشترسازمان تامین اجتماعی روح وروان ماوخانواده ی بزرگ بازنشستگان پیش ازموعدبنیادشهیدکه به افضل ترین خانواده هادرطول دوران خدمت دچارنارحتی اعصاب وروان شوندبه خداسوگنداگرمی دانستم تامین اجتماعی به جای خدمت به ما،مارااین گونه روانی می کردهیچ وقت خودرابازنشسته نمی کردم.تامین اجتماعی اینگونه به مانگاه می کندکه خیرواحسان به مامی نماید.لذااین حقوق ماهیانه ای که به مامی دهدازکسورات دوران خدمت دربنیاداست.برای پیش ازموعدمابنیادودولت مبالغ هنگ گفتی به تامین اجتماعی پرداخت کرده است لذاچون درجامعه مردم ودیگران دوستان ودشمنان به ماکارمندان بنیادتعنه می زننددراین خصوص بذل محبت وهمکاری درجهت رفع بهانه های تامین اجتماعی بفرمایید.ارادتمندشما محمدصلاح بهرامی:09183395426


حبیب الله یوسفی 1392/09/11   19:31:28
  مذمت قطع سخن ديگران

استاد فاطمي نيا در مذمت قطع سخن ديگران مي فرمايند: نمي دانم ما چرا اين طور هستيم. زنديق به فردي مي گويند که به هيچ چيز معتقد نباشد. يعني فوق کافر است. کافر داريم که بعضي مسائل را قبول دارد ولي زنديق کسي است که هيچ اعتقادي ندارد. زنديق ها نقل کرده اند که ما مي رفتيم با حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بحث مي کرديم؛ ايشان به قدري زيبا گوش مي داد که فکر مي کرديم در بحث ايشان را محکوم کرده ايم. حرف ما که تمام مي شد ايشان سرشان را بالا مي آوردند همه بافته هاي ما را با يک جمله نقض مي کردند.

اما ما در برادري و خواهري مان حاضر نيستيم به حرف يکديگر گوش بديم. صبر کن! شکر توي کلامت! اين شکر اين جا به چه دردي مي خورد؟ بيچاره زحمت کشيده، انرژي صرف کرده مي خواهد نتيجه بگيرد بعد بگوييم شکر توي کلامت! يا وسط بحث اگر از يک جمله خوشش نيايد مي پرد وسط حرف. آقا جان کمي صبر کنيد! به خدا معلومات به دست آوردن به اين راحتي ها نيست.

-گفتنی است یکی از صفاتی که برای حضرت امام رضا علیه السلام که قرار است ما شیعه و پیروی آن حضرت باشیم، نقل شده این است که "آن حضرت هیچ گاه سخن کسی را قطع نمی کردند."

* آیت الله فاطمی نیا *


حبیب الله یوسفی 1392/08/19   10:44:21
  ** السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین **

نام ما را ننویسید، بخوانید فقط
سر این سفره گدا را بنشانید فقط
آمدم در بزنم، در نزنم می میرم
من اگر در زدم این بار نرانید فقط
میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست
چند لحظه بغل سفره بمانید فقط
کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی
فقط از دست گناهم برهانید... فقط
حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام
مادرم را به عزایم ننشانید فقط
صبح محشر به جهنم ببریدم اما
پیش انظار گنهکار نخوانید فقط
پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم
گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط
حقمان است ولی جان اباعبدالله
محضر فاطمه ما را نکشانید فقط
سمت آتش ببری یا نبری خود دانی
من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط
گر بنا نیست ببخشید، نبخشید اما
دست ما را به مُحَرّم برسانید فقط


حبیب الله یوسفی 1392/08/19   11:09:55
  زیارت عاشورا و داستان های شگفت آن!

...خداوند عزّوجل به ذات اقدس خود قسم خورده که هرکس زیارت کند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا، زیارت و دعای او را قبول می کنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم. پس از درگاه من با ناامیدی و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش، و رسیدن به بهشت و آزادی از دوزخ خرسند و خوشحال می کنم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند بپذیرم.

عارف فرزانه آیت الله بهجت (ره) می فرمود: مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است، مخصوصاً وقتی آنچه در سند زیارت ملاحظه می کنیم که امام صادق علیه السلام به صفوان می فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش، من به خواننده آن چند چیز را تضمین می کنم: زیارت او قبول، تلاشش مشکور و حاجت وی از جانب خداوند متعال بر آورده می شود و با دست خالی باز نخواهد گشت. ای صفوان! این را با ضمانتی از پدرم، و پدرم از امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان از حضرت رسول صلّی الله علیه وآله و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند عزّوجلّ دریافت نموده، هر یک از آنها این زیارت را با این ضمانت تضمین نمودند، خداوند عزّوجل به ذات اقدس خود قسم خورده که هرکس زیارت کند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا، زیارت و دعای او را قبول می کنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم. پس از درگاه من با ناامیدی و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش، و رسیدن به بهشت و آزادی از دوزخ خرسند و خوشحال می کنم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند بپذیرم.


سید محمود موسوی - اصفهان 1392/07/15   18:19:53
  برادر عزیز جناب آقای قلم نویس
با سلام
نمیتوانم خوشحالی زایدالوصفم را به خاطر خوشحالی چهل هزار خانواده پیشکسوتان پیش از موعد پنهان کنم. دیروز تمامی مذاکرات مجلس را دنبال کردم و از تصمیم بسیار بجا و خوب نمایندگان محترم به وجد آمدم.
لازم میدانم به سهم خودم از تلاشهای کلیه همکارانم در نمامی استانها بویژه از جناب آقای جعفرراده ، نماینده محترم مردم گیلان تشکر ویژه داشته باشم ، قطعا حق همکارانی که بواسطه بیماری در منزل بستری هستند و همکاران دیگری که دچار مشکلات اقتصادی هستند و سالها در بهترین نهادها و بدون هیچ چشم داشتی در خدمت عزیزان شاهد و ایثارگر همین تصمیم مجلس بود.
با تشکر مجدد
سید محمود موسوی - اصفهان


حبیب الله یوسفی 1392/07/14   11:35:22
  عکس اول را درآورد و گفت این پسر اولم محسن است. عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن و گفت: این پسر دومم محمد است، دو سال با محسن تفاوت سنی داشت. عکس سوم را گذاشت روی عکس محمد خواست بگوید این پسر سومم است دید شانه‌های امام(ره) از گریه می‌لرزد، فوراً عکسها را جمع کرد گذاشت زیر چادر و گفت امام عزیز چهارتا پسرم را دادم که اشک‌های شما را نبینم...


حبیب الله یوسفی 1392/06/31   08:32:40
  عابران نورانی (شعر)

شهیدان
نه در آسمان ها
که در همین خیابان های گرفتار
همچون عابرانی نورانی
هر روز
از کنار ما می گذرند
و صدای خدا را نمی شنویم :
« و لا تَحسبنّ الذین قُتلوا فی سبیل الله أمواتاً... » .
ما ، امّا
با عینک های دودی
و غفلت های عمودی
شب های جمعه
به قبرستان ها می رویم
و شهیدان
برای ما فاتحه می خوانند !
و ما
دوباره بر می گردیم
به حُجره و بازار
آرزوهایمان را می شماریم
و ریشخند دنیا !
و هرگز
با منطق عینک های دودی
روشن نمی شویم که :
« عند ربّهم یرزقون » یعنی چه ؟!
و روزها و هنوزها می گذرد
و ما همچنان
دست هامان خالی است !

** رضا اسماعیلی **


علیرضا پزشکپور 1392/06/31   20:28:59
  بسم الله اینگونه اعجاز می کند
در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در "بسم الله الرحمن الرحیم" نهفته است.
گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند.


روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد.


وی بعد از این کاربه مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد.


زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید.[خزینةالجواهر ص 612]


حبیب الله یوسفی 1392/06/21   09:20:30
  آيا به چيزى با فضيلت‌‏تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟

خاتم پیامبران حضرت محمد صلی الله علیه و آله در حدیث شریفی اصلاح میان مردم را با فضیلت‌تر از نماز و روزه و صدقه بر شمرده‌اند.
رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند: آيا به چيزى با فضيلت‌‏تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟
و آن اصلاح ميان مردم است، زيرا تيره شدن رابطه بين مردم ريشه‏ كن كننده دين است.

متن حدیث:

رسول الله صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله :
اَلا اُخبِرُكُم بِاَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصّيامِ وَ الصَّلاةِ وَ الصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَينِ، فَاِنَّ فَسادَ ذاتِ البَينِ هِىَ الحالِقَةُ؛


«نهج الفصاحه، حدیث ۴۵۸»


حبیب الله یوسفی 1392/05/21   18:43:46
  این تذهبون .....
در شهری که از جنگ فقط عکسهای شهدا به يادگار مانده است و بر پيشانی شهر نصب شده است , حافظ آرمان شهيد بودن مفهومی ندارد.
شهدا پرنده های قيمتی نيستند که در قفس قاب عکسها برای فخر فروشی محصور باشند...
اگر آنها را اسير قاب عکسها کرده ايم ؛ آرزويشان پرواز از اين زندان است .
ایکاش بتوانیم پیام شهدا را در یابیم و ضمن عمل به آن ، در گوش زمان تا انتهای تاریخ زندگی زمزمه کنیم : شهدا خدا کند شرمنده شما نباشیم ......


حبیب الله یوسفی - اصفهان 1392/05/16   11:45:00
  عید فطر
صدای پای عید می آید و دل مومن برسر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است، از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون ؟ عیدفطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست وشوی جان درنهر پاک رمضان است.

عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست ، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که ازخاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند وآدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد . فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست ، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است . بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را درروح خوداحساس نکنیم، عید فطرعید ما نیست . از اینروست که در دعای قنوت نماز عیدفطر می خوانیم :

اسئلک بحق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و اله ذخراً و مزیداً
عید سعید فطر بر عموم مسلمین مبارک باد


پزشکپور 1392/05/09   19:06:49
  مهمان داری خدا

گویند: کافری از ابراهیم (ع) طعامی خواست. ابراهیم گفت : «اگر مسلمان شوی، تو را مهمان کنم و طعامی دهم». کافر رفت. خدای عزوجل وحی فرستاد که ای ابراهیم! ما هفتاد سال است که این کافر را روزی می‌دهیم و اگر تو یک شب، او را غذا می‌دادی و از دین او نمی‌پرسیدی، چه می‌شد؟

ابراهیم در پی آن کافر رفت و او را بازآورد و طعام داد. کافر گفت: «چه شد که از حرف خود برگشتی و پی من آمدی و برایم سفره گستردی؟».

ابراهیم (ع) ماجرا را باز گفت. کافر گفت : «اگر خدای تو چنین کریم و مهربان است، پس دین خود را بر من عرضه کن تا ایمان بیاورم و مسلمان شوم».

خداوند به یکی از بندگان پاکش این‌گونه می‌گوید : اگر بندگانی که از من روی می‌گردانند می‌دانستند چقدر آنان را دوست می‌دارم، از شوق می‌مردند.


حبیب الله یوسفی 1392/05/07   11:53:01
  در سالروز شهادت امیرمومنان و مولای متقیان، یک غزل لطیف در سوگ مولای بزرگوارمان را با هم زمزمه می کنیم :
جام از دست ملائک به شبستان افتاد
سرخ شد رنگ زمین، ساقی رضوان افتاد
ملحدی تیغ به بنیان همه عالم زد
سایه فاجعه بر عالم امکان افتاد
ناله از عرش خدا روی زمین می‌غلتید
خون خورشید بر آیینه و ایوان افتاد
سر هر کوچه یتیمی نفسش جا می‌ماند
شومی دلهره بر قلب یتیمان افتاد
دل زهرا(س) خبر از حادثه‌ای بد می‌داد
اشک مهتاب بر آن مرقد پنهان افتاد
کفر در تیغ خوارج سر شب می‌لغزید
صبح بر فرق علی(ع) خنجر عریان افتاد
خاک هم بستر با مرد اهورایی شد
داغ بر سینه هر لاله لرزان افتاد
شهر در سوگ علی(ع) خاک به صورت پاشید
بر در کعبه غمی رنگ زمستان افتاد
چاه در طالع شبهای پس از او می‌دید
لرزه بر پیکره ماه پریشان افتاد
رمز و اسرار فنا قطع شد از عالم جان
بحث بیهوده و تزویر به میدان افتاد
سیب سرخی که لب آدم و حوا را چید...
بر زمین خون علی(ع) یک شبه تاوان افتاد


پزشکپور 1392/05/05   18:26:26
  از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو .

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی!

حتی برای یک نفر مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی کوچک باش و عاشق... که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

· موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن فرقى نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران...

زلال که باشی، آسمان در توست.


پزشکپور 1392/05/05   18:41:29
  حضرت علی (ع) می فرمایند:


مراقب افكارت باش كه رفتارت میشود.

مراقب رفتارت باش كه سخنت میشود

مراقب سخنت باش زیرا عادتت میشود

مراقب عادتت باش زیرا شخصیتت میشود

مراقب شخصیتت باش زیرا سرنوشتت میشود


پزشکپور 1392/05/05   18:49:28
  پســــــرم !!!

بدان تو برای آخــــــــــــرت آفریده شده ای ، نه برای دنــــــــــــــــــــیا

برای فنا نه بقای در این جهان *** برای مرگ نه برای زندگی ابدی

و بدان که تو در منزلی قرار داری که هر آن ممکن است از آن کوچ کنی در منزلی که باید زاد و توشه آن برگیری

تو در جاده آخــــــــــــــــــــــــــرتـــی

تو طرید مرگی ؛ همان مرگی که هرگز فرارکننده ی از آن نجات نمی یابد . و از دست جوینده اش بیرون نمی رود. و سرانجام او را می گیرد.

بنابراین از مرگ بر حذر باش ؛ نکند زمانی تو را به چنگ آورد که در حال گنـــــــــــاه باشی

و تو پیشتر با خود می گفتی که از این حال گناه توبــــــه خواهی کرد اما مـــــــــــرگ میان تو و توبه ات حائل می گردد و این جا است که تو خویشتن را به هلاکت انداخته ای

بخشی ازنامه ی 31 نهج البلاغــــــــــــــــــــــــــــه....زیباترین مضامین عرفانی اخلاقی برای زندگـــــــــــــــی وبندگــــــــــــــــی


1
نظرشما
نام
آدرس صندوق الکترونیکی
نظرات کاربران

کد فوق را اینجا وارد کنید